مدرسه علمیه الزهرا(س) عسلویه
 
   



رسول اكرم(ص) مي فرمايند:

اگر زني با قيافه فريبنده وآرايش كرده با تشويق  واجازه شوهرش از خانه خارج شود،شوهر وي مردي بي غيرت است واگر كسي  به چنين مردي (بي غيرت )بگويد ،گناه نكرده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1391-03-31] [ 10:43:29 ق.ظ ]




سخن امام علی (ع) در نهج البلاغة (خ 193) در وصف متقین:

 اهمیت خاصی دارد. طبق آنچه سیدرضی نقل کرده است ، یکی از صحابیانِ حضرت ، به نام هَمّام ، از ایشان خواست که متقین را چنان برایش وصف کند که گویی آنها را می بیند. امام ابتدا در دادن پاسخ درنگ کرد و همّام را به تقوا و احسان سفارش فرمود، اما نهایتاً با اصرار او به بیان احوال و اوصاف متقین پرداخت : متقین در دنیا اهل فضیلت اند، سخن به صواب می گویند، شیوه شان اعتدال و مشی آنان تواضع است ، دیده بر حرام می بندند و گوش به علم نافع می سپارند، در سختی و بلا چنان اند که در آسایش و راحتی ، خدا چنان در نظرشان بزرگ است که غیر او را کوچک می بینند، تَنِشان نحیف و نیازهایشان اندک و نفسشان عفیف است ، بیننده آنان را بیمار و گیج و دیوانه می پندارد و حال آنکه بیمار یا دیوانه نیستند بلکه امر عظیمی با جانشان آمیخته و عقل و هوش از ایشان ربوده است ، از اعمال اندک خویش خرسند نیستند و عمل بسیار خود را بسیار نمی پندارند، نفس را متهم می دارند و به رغم نیکوکاریشان نگران اعمال خویشند، اگر در ستایش ایشان چیزی گفته شود از آن سخن می ترسند و با خود می گویند «من به خویش از دیگری آگاهترم و خداوند به من از من آگاهتر است »، به آنچه باقی و زوال ناپذیر است امیدوارند و از آنچه فانی است دل بریده اند، آرزوهایشان کوتاه و خطاهایشان اندک و نفسشان قانع و خوراکشان مختصر و خشمشان خاموش و شهوتشان مرده است ، بی تکلف و آسانگیرند و همواره به نیکیشان امید هست ، به سبب دشمنی با کسانی ستم و به سبب دوستی با کسانی دیگر گناه نمی کنند، از دست خویش در رنج و مردم از ایشان آسوده اند، اگر از کسی دوری کنند از سر کبر نیست و اگر به کسی رو کنند از روی مکر و خدعه نیست .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:30:10 ق.ظ ]




رسول اكرم (ص):

با ايمان ترين مردم كسي است كه خوش اخلاق بوده ونسبت به خانواده اش از همه كس مهربان تر باشد واين را بدانيد كه من از همه شما نسبت به خانواده ام مهربانتر هستم.

عيد مبعث بر شما مسلمانان جهان مبارك

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1391-03-25] [ 10:33:52 ق.ظ ]




سؤال از فلسفه احكام

 سؤال: آيا ما حق داريم از فلسفه احكام سؤال كنيم؟ اگر چنين حقى داريم آيا نامحدود است و يا حدودى دارد؟ پاسخ: بحث از فلسفه احكام و قوانين و مقررات اسلامى، از مهمترين بحثهايى است كه امروز با آن سروكار داريم و قسمت قابل توجهى از پرسشها و پاسخهاى ما را تشكيل مى‏دهد. هركس از خود مى‏پرسد ما چرا بايد نماز بخوانيم، به زيارت خانه خدا برويم، چرا رباخوارى در اسلام حرام است، تحريم خوردن گوشت خوك چه فلسفه‏اى دارد، جواز تعدد زوجات در اسلام براى چيست و علت تحريم ظروف طلا و نقره و مانند اينها چه مى‏باشد؟

 

در گذشته اين بحث در مجله كتب اسلام مطرح شد و چند نفر از دانشمندان و صاحب نظران، بحث‏هاى مفيد و جالبى در اين باره كردند و هر كدام يك طرف قضيه را انتخاب نموده بودند، بعضى معتقد بودند ما نبايد دنبال فلسفه احكام برويم و بعضى بعكس، درك فلسفه احكام را ضرورى مى‏دانستند و بنا بود ما نظر خود را در اين زمينه ابراز داريم.

 

اگر تعجب نكنيد به عقيده ما هر دو دسته درست مى‏گويند. ما چنين حقى را هم داريم و هم نداريم، يعنى استدلالهاى هر دسته تنها در بخش خاص و قسمت معينى قابل قبول است، نه بطور كامل. توضيح اين كه: مطالعه متون اسلامى - قرآن و احاديث پيامبر (ص) و ائمه (ع) و گفتگوهاى اصحاب و ياران آنها - نشان مى‏دهد كه همواره بحث از فلسفه احكام در ميان آنها رايج بوده است و بايد هم چنين باشد؛ زيرا روش قرآن را يك روش استدلالى و منطقى آزاد مى‏ديدند و به خود حق مى‏دادند در مباحث مربوط به احكام نيز از اين روش استفاده كرده و سؤال از فلسفه حكم كنند. اصولا اسلام خدا را چنين معرفى مى‏كند: وجودى است بى نهايت از نظر علم و قدرت و بى نياز از همه چيز و همه كس و همه كارهاى او روى حكمت خاصى است - چه بدانيم و چه ندانيم - عبث و لغو و لهو د ركار او راه ندارد و پيامبران را براى تعليم و تربيت و دعوت به سوى حق و عدالت فرستاده است. چنين معرفى از «خدا» ما را به سؤال از فلسفه احكام و اسرارى كه طبعا در زندگى و سعادت و سرنوشت ما دارد تشويق مى‏كند.

 

اگر تصور كنيم روش قرآن تنهااستدلال در «اصول دين» و مسائل عقيدتى است نه «فروع دين» و «مسائل علمى» اشتباه كرده‏ايم. زيرا مى‏بينيم قرآن مثلا پس از تشريع روزه ماه مبارك رمضان مى‏گويد: «لعلكم تتقون؛ تا شايد شما تقوا پيشه كنيد» [1] و به اين ترتيب فلسفه آن را پرهيز از گناه ذكر مى‏كند كه در پرتو اين رياضت مخصوص اسلامى، تسلط بر نفس و هوسهاى سركش حاصل مى‏گردد.

در مورد مسافران و بيماران كه از حكم روزه مستثنا هستند، مى‏گويد: «يريد اللَّه بكم اليسر ولايريد بكم العسر؛ خداوند راحتى شما را مى‏خواهد، نه زحمت شما را.» [2] و فلسفه آن را نفى عسر و حرج و مشقت ذكر مى‏كند. در مورد تحريم قمار و شراب مى‏گويد: «انما يريد الشيطان ان يوقع بينكم العداوة و البغضاء فى الخمر و الميسر و يصدكم عن ذكر اللَّه و عن الصلوة فهل انتم منتهون؛ شيطان مى‏خواهد به وسيله شراب و قمار، در ميان شما عداوت و كينه ايجاد كند و شما را از ياد خدا و از نماز باز دارد. آيا (با اين زيان و فساد و با اين نهى اكيد) خوددارى خواهيد كرد؟!» [3]

در مورد خوددارى از نگاه به زنان بيگانه مى‏گويد: «ذلك ازكى لهم؛ اين براى آنان پاكيزه‏تر است.» [4] در مورد عدم ورود مشركان به مسجدالحرام مى‏گويد: «يا ايها الذين آمنوا انما المشركون نجس فلا يقربوا المسجد الحرام بعد عامهم هذا؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! مشركان ناپاكند؛ پس نبايد بعد از امسال، نزديك مسجدالحرام شوند!» [5] در مورد «فى‏ء» (قسمتى از اموال بيت المال) و علت اختصاص آن به بيت المال و صرف آن در مصارف مورد نياز عمومى، مى‏فرمايد: «كى لايكون دولة بنى الاغنياء منكم؛ تا (اين اموال عظيم) در ميان ثروتمندان شما دست به دست نگردد.» [6] و موارد زياد ديگرى كه ذكر آنها به طول مى‏انجامد. در احاديث پيامبر (ص) و ائمه هدى (ع) نيز موارد بسيار زيادى ديده مى‏شود كه پيشوايان اسلام بدواً يا پس از پرسش مردم، به ذكر اسرار و فلسفه احكام پرداخته‏اند و كتاب معروف علل الشرايع تاليف محدث بزرگوار مرحوم شيخ صدوق - همان طورى كه از نامش پيداست - مجموعه‏اى از اين گونه اخبار و مانند آن مى‏باشد. بنابراين، هنگامى كه مى‏بينيم قرآن مجيد و پيشوايان اسلام در موارد زيادى به بيان فلسفه و اسرار احكام مى‏پردازند، دليل بر اين است كه چنين حقى را به ما داده‏اند كه در اين باره به بحث بپردازيم، در غير اين صورت مى‏بايست مردم را صريحا از غور و بررسى و دقت در اين قسمت ممنوع سازند. تا اينجا نتيجه مى‏گيريم طرز برداشت اسلام از مسائل دينى بطور كلى، و گشودن باب استدلال در همه آنها، و هم دريافت و روش مسلمانان و ياران پيغمبر و ائمه (ع) در خصوص اسرار احكام، چنين حقى را براى ما محفوظ داشته است. از يك سو اگر تصور شود ذكر فلسفه احكام ممكن است از اهميت و قاطعيت و عموميت آنها بكاهد اشتباه است؛ بلكه بعكس با اشباع كردن عقل و روح انسان، احكام را داخل در زندگى او و جزء ضروريات و نيازمنديهاى وى مى‏سازد كه نه تنها به عنوان تعبد خشك، بلكه به عنوان يك واقعيت شناخته شده از آن استقبال خواهد كرد. از سوى ديگر مى‏دانيم معلومات ماهر قدر هم با گذشت زمان پيش برود باز هم محدود است، ما همه چيز را نمى‏دانيم، اگر مى‏دانستيم لازم بود قافله علم و دانش بشر فورا متوقف گردد؛ زيرا به پايان راه رسيده بود و اين نادانيهاى ماست كه دانشمندان بشر را به تلاش و كوشش دائمى براى يافتن «نايافته‏ها» و كشف «مجهولات» وا مى‏دارد. بلكه آنچه مى‏دانيم در برابر آنچه نمى‏دانيم، قطره‏اى در برابر دريا و يا سطرى از كتابى بسيار عظيم و بزرگ است. حتى در ميان مجهولات ما چيزهاى بسيارى است كه اگر هم معلم و استادى براى شرح آن از جهانى مافوق جهان ما بياورند، باز ما استعداد درك آن را نداريم؛ همان طور كه بسيارى از مسائل علمى امروز اگر براى انسانهاى هزار سال پيش شرح داده مى‏شد اصلا قدرت درك آن را نداشتند، تا چه رسد كه بخواهند با پاى عقل و فكر خود به سوى آن بروند. اين را نيز مى‏دانيم كه احكام و دستورات آسمانى از علم بى پايان خداوند سرچشمه مى‏گيرد، از مبدئى كه همه حقايق هستى پيش او روشن است و گذشته و آينده و غيب و شهود براى او مفهومى ندارد، بلكه از همه چيز بطور يكسان آگاه است. آيا با توجه به اين حقايق مى‏توانيم انتظار داشته باشيم كه فلسفه همه احكام را درك كنيم؟ اگر چنين بود چه نيازى به پيامبران براى تشريع احكام داشتيم؟ خودمان مى‏نشستيم و آنچه صلاح و مصلحت بود تصويب مى‏كرديم و اين همه در سنگلاخهاى زندگى سرگردان نمى‏شديم! وانگهى مگر ما همه اسرار آفرينش و تمامى موجودات جهان و قوانينى كه بر آنها حكومت مى‏كند و فلسفه وجودى هر يك را مى‏دانيم؟ تشريعى هم جدا از حقايق آفرينش و تكوين نيست، اطلاعات ما در هر دو قسمت محدود است. از مجموع اين بحث چنين نتيجه مى‏گيريم كه: ما تنها به اندازه اطلاعات و به ميزان معلومات بشرى در هر عصر و زمان مى‏توانيم فلسفه و اسرار احكام الهى را دريابيم، نه همه آنها و اصولا با عمق و وسعت آن دستورات و محدوديت علم ما، نبايد غير از اين انتظار داشته باشيم. مفهوم اين سخن اين است كه هرگز نمى‏توانيم اطاعت از اين دستورات و احكام را مشروط به درك و فهم فلسفه آنها كنيم، زيرا در اين صورت ادعاى علم نامحدود براى خود كرده‏ايم و دانش خود را در سطح دانش پروردگار آورده‏ايم و اين با هيچ منطقى سازگار نيست. كوتاه سخن اين كه: بحث از فلسفه و اسرار احكام و حق ورود در اين بحث مطلبى است و اطاعت از آن‏ها مطلبى ديگر و هيچ گاه دومى مشروط به اولى نبوده نيست. ما درباره فلسفه احكام الهى بحث مى‏كنيم تا به ارزش و اهميت و آثار مختلف آنها آشناتر شويم، نه براى اين كه ببينيم آيا بايد به آنها عمل كرد يا نه؟

اين مساله درست به اين مى‏ماند كه از طبيب حاذق معالج خود توضيحاتى درباره فوايد داروهايى كه براى ما تجويز كرده و چگونگى تاثير آنها بخواهيم تا آگاهى و علاقه بيشترى به آن پيدا كنيم  نه اين كه به كار بستن دستورات وى مشروط به توضيحات قانع كننده او باشد، زيرا در اين صورت بايد خود ما هم طبيب باشيم. تاكيد اين نكته لازم است كه منظور از بحث و بررسى درباره اسرار احكام اين نيست كه آسمان و ريسمان را به هم ببافيم و براى احكام و دستورات عالى مذهبى با يك مشت تخيلات و حدس و گمان، فلسفه هايى سر هم كنيم و مثلا نماز را يك نوع ورزش سوئدى و اذان را وسيله‏اى براى تقويت تارهاى صوتى و روزه را منحصرا رژيمى براى لاغر شدن و حج را وسيله‏اى براى كمك مالى به باديه نشينيان عرب و ركوع و سجود را دستورى براى بهداشت ستون فقرات و پيشگيرى از بيمارى سياتيك بدانيم! نه، منظور هرگز اين نيست؛ زيرا اين فلسفه بافيهاى مضحك نه تنها كسى را به دستورات علاقه‏مند نمى‏سازد، بلكه وسيله خوبى براى از بين بردن ارزش و بى اعتبار جلوه دادن آنها خواهد بود. [7]

پى‏نوشت‏ها

[1]. سوره بقره، آيه 9.              [2]. سوره بقره، آيه 185.

[3]. سوره مائده، آيه 91.             [4]. سوره نور، آيه 30.

[5]. سوره توبه، آيه 28.              [6]. سوره حشر، آيه 7.               [7]. پاسخ به پرسشهاى مذهبى - نويسندگان: آيات عظام ناصر مكارم شيرازى و جعفر سبحانى

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1391-03-24] [ 09:17:38 ق.ظ ]




پیش ساختارهای یک زندگی موفق

بانوی هنرمند زندگی ساز ! تو را می گویم ؛ كه اگرفن “خوب شوهرداری ” را بیاموزی ، می‏توانی با انجام وظایفی که خداوند بر عهده ات نهاده، خانه رابهشتكنی .می توانی از شوهر و فرزندانت، افرادی لایق، پویا، خلّاق و آبرومند بسازی . می توانی خانه را محل آسایش و فضیلت و خوشبختی كنی.ما خودمان هستیم كه به اطرافیانمان یاد می دهیم كه چه رفتاری با ما داشته باشند. پس اگر می خواهی همسرت رفتاری محترمانه با تو داشته باشد ، باید به او احترام بگذاری .ما در این مجال اندك ، به فنونی اشاره می كنیم كه ما حصل سال ها تلاش كارشناسان این رشته است .این فنون، در عین سادگی وشاید به ظاهر بی اهمیت ، آنقدر مهم و اساسی است كه می تواند جاده ی خوشبختی را برایت هموار سازد .بپذیر از ما كه آرزویمان ، خوشبختی توست    


اگر از خود توقع زیادی نداشته باشی، سال ها در همان پله ای كه هستی درجا می زنی. پس به اهداف بلند فكر كن. اما به این نكته هم توجه داشته باش كه هرگز از مرز واقع نگری خارج نشوی. برای آینده تان برنامه ریزی كن .توانایی خود و همسرت را در برنامه‌‌ها و تعیین هدف‌ها در نظر بگیر .وقتی زندگی مشتركتان را آغاز می‌كنید به معنی آن نیست كه برنامه‌ریزی‌های شخصی و هدف‌های شخصی‌تان را كنار بگذارید ، بلكه باید با همفكری و مشورت همسرت آنها را به انجام برسانی.

 

 مر

ss="MsoNormal" style="margin: 0cm 0cm 0pt;" dir="rtl"> مر

yle="FONT-SIZE: 10pt; mso-bidi-font-family: 'B Nazanin'" dir="ltr">دها غذای خوب را دوست دارند . لذت می برند از اینكه همسرشان در كنار تمام صفات خوب ، یك آشپز ماهرهم باشد . برای همین ، سعى كن در طول هفته ، چند بار غذاهاى مورد علاقه او را درست كنی.

خانه ی مرتب و آرام ، خانه‌ای است كه یك بانوی مدیر آن را اداره می‌كند. خانه ی مرتب ،  به معنی كار كردن همیشگی شما در خانه نیست، بلكه صحبت از “جو”

خانه است كه آرامش بخش و به دوراز تشنج باشد . شما می توانی با مدیریت صحیح خود درخانه ،همه چیز و همه ی عوامل را سرجای خود قرار دهی كند

  . از آفت های اجتماع ، كه قادر است بنیان خانه ات را ازبیخ و بن بسوزاند آگاه باش و خانواده ات را از آنها دور كن . مثل اعتیاد ، دوست و رفیق نااهل ، محفل های شبانه ،  .

 

با همسرت راحت و بی آلایش صحبت كن . خواسته هایت را به او بگو . انتظار نداشته باش كه همسرت مثل یك جادوگر فكر تو را بخواند . بى جهت زندگى را تلخ نكن . خیلى ساده به او بگوكه چه چیزى باعث شادى ات می شود . اگر روزی رفتار ناشایستی با شما داشت ، با زبانی نرم به او بگو كه  ناراحت شده ای . این روش ، از تكرار دوباره ی این كار در آینده جلوگیری می كند . ولی با سكوت ، مشكلی حل نمی شود . مطمئن باش كه او می شنود . در هنگام ناخوشی و بیماری همسرت ، نوازش ها و دلسوزی هاى شماست بانو ، كه دردهایش را تسكین می دهد، نسبت‏به شما علاقه ی بیشترى پیدامی كند ، اگر مریض شدی ، همین عمل را نسبت‏به شما انجام می دهد.

 

غار تنهاییمردها را جدی بگیر ! زمان هایی كه بی حوصله است و می خواهد تنها باشد ، با مهربانی و بدون دلخوری تنهایش بگذار .هنگامی که در حال انجام کاری است، او را تنها بگذار، مگر زمانی که از شما کمک می‌‌خواهد. به او اجازه بده که با تخیلاتش سرگرم باشد . رویاهای یک مرد می تواند الهام بخش خلاقیت‌‌‌‌هایش باشد. مطمئن باش بعد از مدتی دوباره همان مرد شاد و پرانرژی سابق خواهد شد. .- از او برای تمام زحماتی كه در بیرون ازخانه می كشد تشكر كن

 

-          مثل یك دوست واقعی ، شریک روزهای غم و شادی او باش . یك رفیق شفیق دوست داشتنی

-          .     هنگامی که با نظر پدر و مادر او موافق نیستی ، احترام آن ها را رعایت کن و هرگز بد گویی خانواده اش را نکن

-          .        به غرور او احترام بگذار و اعتقاداتش را به تمسخر نگیر

-                       .هیچگاه از یاد خدا غافل نشو و در لحظه لحظه ی زندگی بر او توكل كن كه :ومن یتوکل علی الله فهو حسبه (سوره طلاق ، آیه 3

 

 

 

 


 

 

- همیشه شاد باش و خندان . بانوی غرغرو نباش . بعضی افراد همین كه به همسر خود می‌رسند ، فكر می‌كنند باید ناله كنند و خسته باشند. شور و نشاط ، باعث می‌شود همسرتان در كنار شما احساس شادی كند. كاری كن كه اگر روزی در كنارش نبودی ، جای خالی ات را حس كند . مثل یك«فرشته رحمت» ، محیط خانه را سرشار از مهر، عشق، عطوفت، دوستی و آرامش ‏نما. با ابراز عشق و علاقه به همسرت ، دل او را  شاداب و خرم نگه دار ، تا به کسب و کار و زندگی علاقه‏مند گردد و به عالی‏ترین مقامات علمی، معنوی، اقتصادی و اجتماعی ارتقاء یابد . این تویی بانو! كه می توانی زمینه ی رشد و شکوفائی او را در همه ی کارها فراهم نمایی .

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:14:22 ق.ظ ]




نکات پزشکی


مصرف نعناع و عرق نعناع سبب از بين رفتن سكسكه مي‌شود. برگ‌هاي تازه نعناع حاوي ويتامين‌هاي A، B، C و كلسيم، گوگرد و كلر است و براي افرادي كه دچار سكسكه مي‌شوند مفيدست. همچنين، از نعناع و عرق آن به عنوان ضدعفوني كننده مجاري گوارشي و براي درمان مشكلات دستگاه تنفسي و امراض قلبي و دردهاي شكمي از آن استفاده مي‌كنند. در سراسر نقاط دنيا از نعناع و عرق آن براي انواع بيماريهاي معده كمك مي‌گيرند.

 

گريپ فروت حاوي مواد مغذي زيادي مانند آنتي‌اكسيدان ليكوپن است ولي مصرف آن به همراه برخي داروها مفيد نيست. آب گريپ فروت بر آنزيم‌هاي خاصي كه داروهاي بخصوصي را در روده و كبد تجزيه مي‌كنند تاثير مي‌گذارد يعني به اين ترتيب ممكن است منجر به بروز عوارض جدي دارويي شود. داروهاي شناخته شده‌اي كه امكان تداخل مهم با مصرف فرآورده‌هاي گريپ فروت را دارند شامل داروهاي ضد تشنج، داروهاي ضد افسردگي، داروهايي كه براي بي نظمي ضربان قلب تجويز مي‌شوند، است

 

گياه ريحان آرام‌بخش بوده و خوردن آن سرفه را تسكين داده و سردرد را بر طرف مي‌كند. در مسافرت‌هاي طولاني اگر به حركت تند اتومبيل حساسيت داريد، خوب است چند شاخه ريحان با خود برداريد و آن را بو كنيد تا دچار سردرد و اضطراب نشويد. خوردن ريحان همراه با غذا موجب هضم بهتر غذا می شود. اين سبزي از مسمويت غذايي پيشگيري كرده و مانند ساير سبزي‌هاي تازه، سرشار از ويتامين‌هاي مختلف است، كه هر قدر تازه‌تر باشد از ويتامين بيشتري نيز برخوردارست

 

مصرف ميوه و سبزي متنوع در وعده‌هاي غذايي، علاوه بر اينكه آنتي اكسيدانهاي مورد نياز بدن براي مقابله با انواع بيماريها و حتي سرطانها را تامين مي‌كند اثر سمومي را هم كه به علت هضم غذاي پر كالري در بدن به وجود مي‌آيد خنثي مي‌كند. هر چه رنگ ميوه و سبزي تيره‌تر باشد ميزان مواد محافظتي آن بيشترست.

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:57:00 ق.ظ ]




عفاف وحجاب:

برهر انساني چه مرد وچه زن واجب است كه مراقب اعمال ورفتارش باشد.حجاب داراي ابعاد زيادي ازجمله بعد اجتماعي است كه كسي نمي تواند بدون حجاب درمجمع عمومي حاضرشودواين گونه نيست كه اگربه اوبگويندكه حجاب رعايت كن بگويدبه خودم مربوط است يعني هم زن وهم مرد بايد چشم خودشان را ازنگاه ناروا نگه دارند واجازه ندهند كه كسي هم نگاه ناروا بيندازند يعني زن بايد بارعايت حجاب وعفاف وبا داشتن چادر به مردان ونامحرمان بفهماندكه باداشتن چادر يك ديوار مستحكم اطراف اواحاطه كرده وكسي نمي تواندبه راحتي از اين ديوار بالا رود وبه حريم يك زن واردشود.ومرد هم با نگاه نكردن به نامحرم ورعايت حدود الهي مي تواند خودرا  از آلوده شدن به گناه نگه دارد. پس برما واجب است براي نگاه داشتن خود ازگناه حجاب خود وعفيف بودن خودرا رعايت كنيم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1391-03-23] [ 09:35:21 ق.ظ ]




ولايت امام عصر حضرت مهدي (عج):

السلام علي المهدي الذي وعدالله به الامم

هرسال با اقبال نيمه شعبان،دل هاي شيعيان وچشم به راهان ظهورموفورالسرورحضرت صاحب الامر،مولاناالمهدي (عج)شوروشوق ولايت واشتياق شرف حضوروبرقراري حكومت جهاني اسلامي ونجات مستضعفان،لبريز مي شودوبابرپايي مراسمي اين علاقه رااظهاروپيوندقلبي وميثاق ايماني وتعهدخودرادرعمل به وظايف ومسئوليت هاي خطيري كه درعصرغيبت درارتباط با اسلام وقرآن وولايت اهل بيت (ع)دارند تجديدمي نمايند.پيشوايان ديني درفرمايشات خويش امت رااز افتادن درگرداب هلاكت عصرغيبت برحذرداشته ووراه نجات را اعتقادوتوسل به ولي عصرحضرت مهدي(عج)داشته اند.

اينك درآستانه ميلادسراسرنورمنجي كل بشريت قرارداديم اندكي از اعتقادمسلمين به وجودآن حضرت رابيان مي داريم.

عقيده به ظهورمنجي يكي ازعقايددرتمام اديان ومذاهب عالم مي باشدامادربين مسلمين عقيده به مهدويت يكي از راسخ ترين عقايد انبوه احاديث بشارت به قيام عدالت گسترعالم،حضرت مهدي سراسركتب اهل سنت وشيعه را انباشته تاجايي كه بسياري ازبزرگان اهل سنت همچون حافظ ابونعيم اصفهاني ،سيوطي ،ابن كثير،ونيزكتاب مستقلي پيرامون آن نوشته اند.

ترندي ازصاحبان صحاح ازپيامبرنقل مي كند:لاتذهب الدنياحتي يملك العرب رجل من اهل بيتي يواطي اسمه اسمي.(دنيا به سرنرسدتااينكه مردي ازاهل بيتم كه اسم اوهمچون اسم من است.)

 

يااينكه ازپيامبرنقل مي كنندالمهدي من عترتي من ولدفاطمه .(مهدي ازخاندان من ازفرزندان فاطمه است.)

عناوين زيرمحتواي روايات فراواني است كه دركتب شيعه وسني موجود مي باشد:

1- مهدي ازخاندان پيامبرخواهدآمدوعالم راپرازعدل ودادمي كند.

2- مهدي هم نام رسول خداست

3- مهدي ازفرزندان فاطمه است.

4- مهدي ازفرزندان آل حسين است.

5- مهدي امام حسن عسكري(ع) است.

به اين ترتيب همه اديان مختلف چشم به راه منجي بشريت هستندمسلمين برظهورمهدي كه از اهل بيت پيامبراست

اي مسلمانان چشم به راه خورشيدباشيدكه طلوع مي كندوبا طلوعش همه ابرهاي ظلم وستم رخت برخواهندبست آن روززمين وآسمان چيزي ازدارايي خودرا دريغ نمي نمايندعدالت ،صفا وصميميت برتمام عالم سايه افكن مي شود هيچ بلندي يافت نمي شود مگر اينكه صداي اشهد ان لا اله الا الله ازآن بلند مي شود.

انهم يرونه بعيداونراه قريباٌ.

يوسف گم گشته بازآيد به كنعان غم مخور

كليه اخزان شودروزي گلستان غم مخور

مسئول حوزه علميه الزهرا(س) عسلويه حاج آقا مصطفي بدري

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:34:18 ق.ظ ]




ولايت ائمه (ع) راه رسيدن به خدا

امام علي(ع)مي فرمايند:اگرخدامي خواست خودش مستقيما بندگانش راعارف به خودش مي كرداما بنايش براين شدكه مارادرهاوراه رسيدن به خودش قراردهدولذاچاره اي نداريدجزاينكه درخانه ي مابياييدوازدرخانه ي مابه سوي خدبرويد.

(ماوجه الله وباب اللهيم)

بنابراين هركه ازولايت ما اعراض كندياديگري رابرمامقدم دارد مطمئن باشدكه ازراه حق منحرف گشته وبه بيراهه افتاده است .

ازامام صادق(ع؟)سوال شدصراط چيست؟فرمودند:

(هوالطريق الي معرفه الله عزوجل)

(صراط راه به سوي معرفت وشناخت خداست).

 

عبورازصراط درسايه ولايت ائمه اطهار(ع):

صراط ،دوصراط است.صراطي دردنياوصراطي درآخرت است.اما صراط دردنيا امامي است كه اطاعتش واجب است وازجانب خدابه امامت منصوب است .

امام فرمود:هر كه اورا دردنيا به امامت بشناسد واز اوپيروي نمايددرآخرت ازصراطي ازروي جهنم كشيده شده است به سلامت بگذردوهركه دردنياامام حق رانشناسددرآخرت ازصراط مي لغزدودرجهنم مي افتد.

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:33:24 ق.ظ ]




 نقش حوزه علميه در فرهنگ سازي جامعه چيست؟

رسالت حوزه هاي علميه در مورد فرهنگ سازي:
حوزه هاي علميه و روحانيت، از عناصر مهم و اصلي مولّد فرهنگ در كشور ما بوده اند، و گفتار و كردار اين قشر ديني، همواره حجت شرعي و مقبول افراد جامعه بوده و هست. اين ارتباط محكم بين مردم و روحانيت، ايجاب مي كند كه نگاهي دقيق تر به نقش حوزه در القاي فرهنگ عامه، بيندازيم و فلسفة اين امر را نيز مي توانيم در سخن حضرت علي ـ عليه السّلام ـ جويا شويم كه فرمودند: «خدايا، ضرورت است كه در زمين تو حجتهايي باشد كه يكي پس از ديگري بر خلقت فرود آيند، تا آنها را به دينت هدايت سازند و علم تو را به آنها فرا دهند تا بدين طريق مواليان تو را از تفرقه و پراكندگي نجات دهند[1] اگر چه حجتهاي واقعي خدا، انبياء و ائمه اطهارند، ولي در زمان غيبت، علما به عنوان حافظان دين و شريعت اسلامي و جانشينان امام معصوم - عليه السلام- وظيفة هدايت جامعه را بر عهده دارند و مردم وظيفه دارند به آنان مراجعه نمايند و آن حجت غايب خود فرمودند: «در حوادث واقعه به راويان حديث و علما مراجعه كنيد[2]

لذا در عصر پر التهاب كنوني، مخصوصاً در دو دهة اخير انقلاب، همه شاهد اين نقش بسيار مؤثر حوزه هاي علميه و علماي بزرگوار به ويژه در احياي فرهنگ غني اسلام و حفظ باورها و معتقدات ديني مردم و استخراج برنامه هاي دين، از كتاب ها و رجال و علماي قديم بوده ايم.[3] از اين روي به جرأت مي توان اذعان داشت كه روحانيت در تاريخ ايران، همواره نقش حاملان فرهنگ را داشته و از نظر جايگاه نيز در مقام برجسته اي قرار داشته اند، به گونه اي كه «روحانيت، به عنوان سازمان رهبري كننده مردم و گروهي از افراد هستند كه پيشرفت يا انحطاط جامعه را با روحانيت در ارتباط مي دانند[4] با اين توضيحات، مي توان موارد زير را به عنوان نقش و رسالت حوزه هاي علميه در فرهنگ جامعه، مورد اشاره قرار داد.

1. دفاع از حريم دين و مقابله با انحرافات:
اين مورد، اساسي ترين كار ويژه هاي روحانيت و حوزه هاي علميه تلقي مي شود. رسالت عظيم حوزه هاي علميه در حفظ دين و مقابله با انحرافات بوده است كه خود مهمترين برنامه در امور فرهنگ سازي است، زيرا حفظ فرهنگ ديني از هر گونه گزندي و ارائه درست آن خود يك نوع فرهنگ سازي است. امام امت در اين باره فرمودند: «ترديدي نيست كه حوزه هاي علميه و علماي متعهّد در طول تاريخ اسلام و تشيّع، مهمترين پايگاه محكم اسلام در برابر حملات و انحرافات و كجرويها بوده اند»[5]
2. فراهم نمودن زمينه هاي جامعه پذيري صحيح:
جامعه پذيري يعني آشنا شدن و خو گرفتن يك فرد با ارزش ها و ايستارهاي جامعه خويش به گونه اي كه در طي آن آشنايي، اين فرد هنجارمند مي گردد. بنابراين جامعه پذيري همان انتقال فرهنگي است كه يك فرد خصوصاً در سنين پائين، انديشه ها و باورهايي را كه به طور مستقيم يا غير مستقيم به او داده مي شود، اخذ نموده و با آن خود را شكل و قالب مي بخشد.[6]

حوزه هاي علميه و علماي ديني با مكانيزم هايي، همچون وعظ، خطابه و تبليغ، موظف به فراهم نمودن زمينه هاي لازم براي پذيرش ارزش ها و هنجارهاي متعالي اسلام در ابعاد مختلف فرهنگي، سياسي، اقتصادي، حقوقي و غيره هستند.
3. فراهم آوردن زمينه براي اجراي احكام:

يكي ديگر از وظائف حوزه هاي علميه و نقش انكار ناپذير آن در فرهنگ سازي جامعه، فراهم آوردن زمينه براي اجراي احكام اسلامي است. اين رسالت كه به نوعي فرهنگ سازي و نهادينه شدن ارزش هاي ديني تلقي مي گردد، كراراً از سوي امام امّت ـ رحمة الله عليه ـ مورد تأكيد قرار مي گرفت، ايشان در جمله اي فرمودند.
«
خلاصة كلام اينكه ما بايد بدون توجه به غرب حيله گر و شرق متجاوز و فارغ از ديپلماسي حاكم بر جهان در صدد تحقق فقه عملي اسلام برآييم و الاّ مادامي كه فقه در كتاب ها و سينة علما مستور بماند، ضرري متوجه جهانخواران نيست
4.  احياي مسجد، به عنوان يكي از مهمترين نهادهاي فرهنگ ساز جامعه:

از آنجايي كه فضاي حاكم بر كشور ما داراي صبغة ديني است، ناخودآگاه از منظر خاستگاه روان شناختي مي توان، كشش و گرايش اكثريت مردم رابه سوي آموزه هاي ديني حس نمود. در اين ميان، مي توان نقش و رسالت عظيم حوزه هاي علميه به عنوان پاسداران مواريث عظيم اسلام را اثبات نمود. طبيعي است كه علاقة قاطبة ملت متدين، به سوي روحانيت اصيل متوجه گردد. از اين گذشته، با توجه به نقش و جايگاه ويژه «مسجد» به عنوان بزرگترين نهاد ديني و مدني و سرپرستي آن توسط روحانيت شيعه موجب مي شود تا بيش از پيش نقش روحانيت در عرصة فرهنگ و اجتماع ملموس تر گردد، زيرا پايگاه مسجد بزرگترين مكان براي فرهنگ سازي در سطح جامعه است و اين پايگاه در اختيار روحانيت است. به تعبير پروفسور حميد مولانا، صاحب نظر برجستة جهاني در علم ارتباطات «بزرگترين و مردمي ترين شبكة نهادهاي مردمي در دنيا، در اختيار روحانيت شيعه در ايران است[7]
5.  ترويج اخلاق حسنه:

از اين گذشته، بسياري از ميراث هاي ماندگار فرهنگي ديني ما مديون حوزه هاي علميه و روحانيت شيعه است. كتاب هاي بزرگي نظير، مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمي، اصول كافي، كليني، من لايحضره الفقيه، شيخ صدوق، بحارالانوار، تهذيب الاحكام، و صدها جلد كتاب ديگر كه همگي آن سرشار از اخلاق، معنويت و خود سازي و راهنماي عمل براي زندگي مي باشند[8] بزرگترين نشانه بر فرهنگ ساز بودن حوزه هاي علميه قلمداد مي گردد و از همين جاست كه مي توان قاطعيت اعلام نمود كه بخش عمدة آثار مكتوب در عرصة فرهنگ متعلق به روحانيت است.

6-. رهبري ديني:

حوزه در تاريخ كشورمان، همواره به عنوان متولي اصلي هدايت ديني در جامعه به حساب مي آيد و به عبارت ديگر؛ مرجع رسمي تبيين ارزش ها و تثبيت باورهاي ديني و استنباط و افتاي احكام عملي روحانيت بوده و خواهد بود؛ چنانكه در پرتو پرسش هاي اعتقادي و نيز گفت و شنودهاي مذهبي ميان اديان، همواره ديدگاه جامعه به حوزه و روحانيت معطوف گرديده است اكنون نيز پس از قرن ها طلوع خورشيد اسلام، روحانيت در پرتو همان محوريت ديني خويش توانست، انبوه مردم دين خواه را به دنبال خود گسيل دارد و بالاخره؛ هدايت و اجراي يك انقلاب مبتني بر دين را بر عهده بگيرد.


تمامی والدین خواستار تربیت فرزندانی خوب و مودب هستند، به گونه ای كه هم در زندگی خانوادگی براحتی با اطرافیان ارتباط برقرار كنند و هم در اجتماع افرادی محترم باشند؛ در غیر این صورت اگر فرزندتان بی ادب است مطمئن باشید هیچ کس دوست ندارد با او همکلام شود، فرزند بی ادب به یک بزرگسال بی ادب تبدیل خواهد شد. بزرگسالانی که مؤدب نیستند با شغل شان، همسرشان و دوستانشان مشکلات فراوانی خواهند داشت. پس با پرورش کودکی مؤدب به ایجاد جامعه ای مؤدب یاری نمایید.

 اما رسیدن به این منظور مستلزم شروع رفتارهای مناسب از سنین پایین و استمرار آن با نكات مناسب است كه این موارد در ذیل  توضیح داده می شود.

    نخستین گام برای پرورش کودکی مؤدب و محترم، این است که کودک شما بیاموزد که برای خود ارزش قایل شود. وقتی او می پذیرد مهم است، درک می كند كه اعمال و رفتارش بر دیگران تأثیر دارد. در غیر این صورت او می پندارد وقتی خودش باارزش نیست، پس رفتار خوب یا بدش نیز تاثیری ندارد و مهم نیست. بدین ترتیب مسؤولیت رفتارش را نیز نمی پذیرد و در نتیجه به خود اجازه می دهد با هر کس هر رفتاری را که دوست دارد انجام دهد و یا هر سخن و مطلبی را که در ذهن داشته و از این طرف و آن طرف آموخته است بر زبان آورد.البته درمورد كودک، رفتارهای اشتباه در برخی شرایط،  امری عادی است؛ اما با قرار دادن برخی محدودیت ها یاد می گیرند رفتار خود

راكنترل كنند؛ البته نیاز به تنبیه شدید هنگام گذشتن از این مرزها نیاز    نیست. باید قوانین روشنی وجود داشته باشد كه عمل نكردن به آن، عواقبی را در پی داشته باشد. برای مثال محرومیت از تماشای تلویزیون یا نرفتن به پارك و زمین بازی می تواند عواقب این قانون شكنی محسوب شود.

چند توصیه نیزبه شما کمک می‌کند در تربیت کودک خود تأثیرگذارتر و موفق‌تر باشید.


معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. گذشته، حال و آينده حوزه از نگاه رهبري، جمعي از نويسندگان مجلة حوزه، مركز
انتشارات دفتر تبليغات.


2. فصلنامة انديشة انقلاب، دو مقالة: نقش روحانيت شيعه
در گسترة فرهنگ ديني بعد از انقلاب، روحانيون و پويايي فرهنگي ملّت، زمستان 1382.


[1] . كليني، اصول كافي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1388ه‍ ق، ج 1، ص 339.
[2] . طوسي، الغيبة، چاپ نجف، 1385ه‍ ق، ص 177
.
[3] . فصلنامة انديشة انقلاب اسلامي، زمستان 82، ص 212
.
[4] . مطهري، مرتضي، ده گفتار، انتشارات صدرا، ص 239
.
[5] . صحيفة نور، ج 21، ص 89
.
[6] . ر.ك: گابريل آلموند و ديگران، چهار چوب نظري براي بررسي سياست
تطبيقي، ترجمه، عليرضا طيب، تهران، مركز آموزش مديريت دولتي، 1377، فصل 3.
[7] . فصلنامة انديشه انقلاب اسلامي، پيشين، ص 88
.
[8] . مطهري، مرتضي، خدمات متقابل اسلام و ايران، چاپ صدرا، صص 473،
471.

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:28:40 ق.ظ ]




بسم رب الشهداء

نامه ای به روح الله

بعدازتو،خاطره محزون است

بعدازتو،خاطرمان خون است

بعدازتو، واژه تهیدست است

درسوگ تو، عقل مجنون است

شگفت نیست،اگراندوه یک قرن رادردل نهفته باشیم.

عجیب نیست اگرهرگزدست ازدامن حسرت وغم نشوییم ونام توای خورشید سفرکرده،حتی یک روز،اززبانمان نیفتاده باشد.

ای امام،وقتی رخت از میان مابربستی وبه شهیدان پیوستی،گمان نمی کردیم که این سان سخت جان باشیم وفراق وهجرانت راتاب آوریم!

ای روح خدا!رفتی اما جسمت برای ما خاکیان ماند،تا ماراجان دیگری بخشد.مرقدت،جلوه گاه احساسات زلال وعشقهای پاک ومعرفت های عظیم گردیده است.

خیلی هامی پنداشتندکه بارفتنت،شیرازه کتاب انقلاب،ازهم گسیخته میشودونظم ونظام درهم میریزد.

اما لطف خدارا اینگونه نمیشناختند،که درامتدادروح بزرگت،حجت دیگری رابه هدایت امت وحفظ نظام برمی گزیند.

سپاس خدای راکه ازموهبت استمرارولایت فقیه برخورداریم.

ای روح خدا!

تورفتی وبارفتنت بارغم رابرای همیشه بردلهامان نهادی.اماراهت ادامه یافت.

نه ازاسلام طلبی امت کاسته شد،نه ازصلابت ایستادگی درمقابل کفرجهانی وشیطان بزرگ!

مارنج دوریت رادردمندانه تحمل می کنیم.وبراین باوریم که خرسندی تو،درتداوم راهت،باحضوردرصحنه،باحفظ ارزشهای انقلاب،باوحدت کلمه،با اطاعت ازرهبری است.

عشق وایمان ما،توان وتلاش ما،نثارراهت باد.درودحق،برروح پاکت،که ماراراه پاکی وخدمت وخلوص آموختی.سلام خدابرجان پاکت که به زندگیهامان جهت بخشیدی.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1391-03-17] [ 12:53:23 ب.ظ ]




حماسه زينب كبري (س):

صبر در زينب كبري(س)چگونه بوده: او سخت ترين ،دردناكترين ورنج آورترين حادثه تاريخ راديده است.آن هفتادودونفر كه ازدنيا بريده وشهيد شدندوبه خدا پيوستند،تمام سنگيني بار اين حادثه بردوش زينب كبري (س) آمد،به انضمام اين كه از طرف برادر مامور شد،هشتادوچهار داغديده را ازكربلا تا شام وازشام تا مدينه سرپرستي كند،اين همه مصيبتها را زينب(س)تحمل كردوبا مديريت مدبرانه اش پيام شهداي كربلا را به گوش همگان رسانيد.آن حضرت با اين حادثه ،برخوردي الهي كردواز زمان وقوع اين حادثه تاروزوفاتش ،براي يك بار،به خاطر كربلا نفسي كه بوي گلايه وشكايت ازخدا بدهد،ازدل نكشيد:بلكه كنار حادثه تلخي به اين وسعت شاكر بود.

امام صادق(ع) مي فرمايند:

عمه جان!عصر عاشورا تمام فرشتگان خداازمقاومت ،صبر وايستادگي توشگفت زده شدند،يعني نتوانستندهضم بكنندكه انسان هم اينقدرعظيم است.

سالروز وفات زينب كبري(س) برشما عزيزان تسليت عرض مي نماييم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1391-03-16] [ 12:45:43 ب.ظ ]




امام خميني (ره) دركتاب كلمات قصار خود  مي فرمايند:

من درآخر عمر،متواضعانه دست خودرا به طرف تمام گروهها كه براي  برپايي اسلام واحكام آن ،كه تنها راه سعادت وضامن استقلال وآزادي ايران از استعمار نو وكهنه است،كوشش وفداكاري مي كنند دراز مي كنم  وازهمه استمداد مي نمايم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:27:51 ب.ظ ]




چرا جوانان دیر ازدواج می کنند؟

پدیده افزایش سن ازدواج نه فقط در ایران، بلکه در کشورهای توسعه یافته فراصنعتی نیز مشاهده می شود.

به طوری که بر اساس نتایج مطالعات موجود، نسبت افراد ازدواج کرده در آمریکا از 78 درصد در سال 1960 به 52 درصد در سال 2000 و کمتر از 50 درصد در سال 2005 کاهش یافت. پرسش ضمنی و در عین حال اصلی این مقاله چنین است: چرا جوانان دیر ازدواج می کنند؟

در خصوص این پرسش، تعبیرها و تفسیرهای متنوع ( و البته گاهاً مرتبطی) از جانب صاحب نظران اقتصادی و اجتماعی شده است. بررسی منابع و ادبیات موجود در زمینه تأخیر ازدواج و همچنین تجربیات و نتیجه مطالعات، نشان از آن دارد که تأخیر ازدواج در حال حاضر ریشه در چندین عامل اصلی اقتصادی و به خصوص جامعه شناختی دارد که عمده تاکید این نوشته نیز بر دلایل اخیر یعنی جامعه شناختی است.

 بنابر دیدگاه محوری این نوشتار، عامل اصلی افزایش سن ازدواج، تجربه مدرنیته و نوسازی جامعه ایرانی است. جامعه ایران همانند سایر جوامع، با گذار از نظم سنتی و حیات اجتماعی حاکم بر آن و ورود به حیاتت اجتماعی ملازم با نظم مدرن، تحولات و دگرگونی هایی را از سر گذرانده است.

طبیعی است چنانچه این تحولات بدون برنامه ریزی و پیش بینی اتفاق افتند و شرایط جامعه به لحاظ اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی آماده برای پذیرش چنین تحولاتی نباشد، تبعات منفی آن از دستاوردهای مثبتی که خواهد داشت، بیشتر است.

به نظر می رسد در خصوص افزایش سن ازدواج جوانان ، شاهد چنین جریانی باشیم. بدین معنی که تجربه نوسازی و مدرنیته ایرانی، همگام با سیر ممالک اعم از توسعه یافته و در حال توسعه و شرایط خاص حاکم بر چنین تجربه ای ، موجب بروز پدیده ای به افزایش سن ازدواج جوانان ( و در ادمه ، تجرد قطعی در بین برخی) شده است. مکانیسم این تاثیر مدرنیته و نوسازی بر افزایش سن ازدواج و تاخیر آن در سه سطح اتفاق می افتد.

سطح اول ) سطح کلان جامعه؛ یعنی هر چه جامعه از حالت سنتی و نظم خاص حاکم بر آن خارج شده و به موقعیت مدرن با نظم متفاوتی نزدیک تر شود، میزان افزایش سن ازدواج در آن بیشتر خواهد شد.

سطح دوم) سطح میانی جامعه؛ یعنی هر چه میزان پوشش نهادها ( با فرایندهای ) جایگزین ازدواج در جامعه بیشتر باشد، شاهد افزایش بیشتر سن ازدواج خواهیم بود.

سح سوم) سطح فردی ؛ یعنی هر چه میزان نوگرایی ( اقتصادی، اجتماعی ، فرهنگی و روانی) افراد بیشتر باشد، افزایش سن ازدواج در آنها بیشتر است. بنابراین، می توان گفت هر چه جامعه به سمت وضعیت مدرن پیش رفته و مولفه های بیشتری از حیات مدرن را ( با ارزش های ملازم و ذاتی آن ) در سه سطح فوق تجربه کند، تاخیر ازدواج در آن بیشتر است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:31:30 ق.ظ ]




دل نوشته

آقاجونم سلام ،می خواهم حکایت کنم براتون ، حکایتم حرف امروز، دیروز نیست، حرف سالها فراق و غم دوری است. حکایتم گفته از بی وفایی های زمونه هست. حکایتم از بدقولی های زمونه هست. مردم های زمونه ای که به عهدشون وفا نکردند. از خودم می خوام بگم که جمعه ها صدایت کردم ولی بی جواب ماند از ندبه هایی بگویم که با اشک شوق خواندم ولی بی پاسخ ماند.

چرا آقا جون ؟

آقا جون به زبونم که حرف می زنن نگاه نکن، به چشمام که اشک می ریزن نگاه نکن، به نوشته هایی که دستم می نویسد در وصف تو نگاه نکن، به دلم نگاه کن، به دلی که نیاز به نوازش دست مهربانی تو را دارد، آقا ردم نکن که خیلی خسته ام ، خسته از اینکه هزاران مرتبه صدات زدم ولی پاسخم ندادی .

آقا جون می گن هر کسی با خودش شخصی که آبرو داره پیش خدا بیاره . خدا نگاش می کنه پس تو رو پیش خدا صدا می کنم. درسته که هزاران رفتار ناشایستم شما رو رنجش می ده، حجابی که مادرتون فاطمه زهرا « سلام الله علیها» داشتند من به عنوان دختر امروز اون حجاب مادرتون رو ندارم، مادری که با نامحرم شوخی نمی کردند. اما من …! اما بخدا هنوزم دوستتان دارم.

مادر و خواهر عزیز ما نباید خودمون رو مثل کسانی بدونیم که اعتقادی به اعتقادات ما ندارند ما مثل اونا نیستیم بخدا ما مثل اونا نیستیم. ما رضایی داریم که سر تا سر نور و عظمت است برای ما، ما معصومه ای داریم که یک سرمشق است برای ما، ما یک مهدی صاحب الزمان داریم که قابل توصیف نیست .

فتانه غلامی پایه دوم از حوزه علمیه الزهرا « سلام الله علیها» عسلویه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:30:07 ق.ظ ]




برگزاري همايش زهراي اطهر

به همت معاون فرهنگي مدرسه علميه الزهرا(سلام الله عليها)عسلويه به مناسبت شهادت حضرت زهرا(س) همايشي تحت عنوان زهراي اطهر (س)با حضورجمعي از بانوان درسالن اجتماعات آموزش وپرورش عسلويه برگزارگرديد.

خانم فروغ نيلچي زاده دكتراي فلسفه اسلامي ازتهران دراين همايش با اشاره به جايگاه وارزش زن والگو پذيري از حضرت زهرا(س) تصريح كرد:زن هم مي تواند به مقام عبوديت برسد وحضرت زهرا(س) يك الگوي كامل عبادي سياسي براي همه مردم درهمه زمانها هستندوقرآن هم براين مساله تاكيد دادرد كه زن ومرد آفرينش يكساني دادند وهردو مظهر اسما الهي هستندوهمچنين اهل بيت را صداق اكمل واتم انسان كامل معرفي نمودند.

درادامه ايشان فرمودند :هركس برحيا تاكيد كند ايمانش بيشتر است پس هرجا حيا باشد ايمان هم هست .درآخر ايشان نشست خصوصي با طلاب اين مدرسه داشته اندكه محور بحث بروي اهميت امر به معروف ونهي ازمنكر وبيان آداب وآفات طلبگي بود.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:23:54 ق.ظ ]




تقلب چیست؟ تقلب، دغل‌کاری و به معنای در کاری به نفع خود و به ضرر دیگری تصرف کردن است .

یک روش غیر اصولی و ناجوانمردانه برای نتیجه گرفتن در امتحان.

تمامی مراجع  فرمودند: تقلب در امتحانات حرام است، جداً از آن توبه كنيد و آن را تكرار نكنيد و با اعمال نيك آينده گذشته را جبران نماييد».

تقلب نوعی از دروغ، کلاه‌برداری و حیله‌گری است که باعث ایجاد برتری ناعادلانه متقلب بر دیگران می‌شود. تقلب گونه‌ای از نقض قانون است. در قانون و حقوق کمتر از واژه تقلب استفاده می‌شود و بیشتر بعنوان کلاه‌برداری و فساد نام برده می‌شود.

آیاتقلب درامتحانات موجب تضییع حق دیگران است؟
بدون تردید تقلب در امتحان یك عمل ضد اخلاقى است كه عقل نیز بر قبیح بودن آن شهادت مى‏دهد و عملى كه عقلًا قبیح باشد شرعاً نیز ممنوع است. اما این كه تقلب در امتحان حق كسى را ضایع مى‏كند یا نه؟
اولًا: موجب تضییع مى‏شود چه این كه تقلب كننده به ناحق بر كسانى كه تقلب نكرده‏اند پیشى مى‏گیرد و به دروغ خود را با سوادتر از دیگران نشان مى‏دهد و این در موفقیت‏هاى بعدى مؤثر است.
ثانیاً: ضد اخلاقى بودن یك عمل مشروط به این نیست كه حقى را از دیگرى ضایع كند بلكه همین كه عملى مانع راه تكامل انسان باشد و عقل آن را قبیح بداند كافى است كه آن را ممنوع بدانیم و خود را براى انجام آن عمل سرزنش كنیم و اما كسى كه مصمم به ترك این عمل باشد به نظر مى‏رسد كه با توجه به مشكلات جبران خاص این عمل یعنى، پس دادن نمره‏هایى كه با تقلب به دست آورده است، راهى جز استغفار و تصمیم جدى بر ترك عمل نیست و خداوند ارحم الراحمین است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:21:18 ق.ظ ]




امام علی (علیه السلام )می فرماید:

 

من کساه العلم ثوبه اختفی عن الناس عیبه

کسی که دانش ، جامه خودرابرقامت اوبپوشاند، عیبش ازچشم مردم پنهان ماند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:10:31 ق.ظ ]




اهميت اعتكاف:

در دنياي پرغوغاي مادي،كه جاذبه ها به سوي ماديت است ،برقلب وروح انسان زنگارمي نشيند.زنگاري ازغفلت ودوري ازخدا كه اگربا نيايش وعبادت برطرف نگردد،ممكن است روحانيت ومعنويت را ازوجود انسان برچيند واينكه درروايات اسلامي نماز تشبيه به نهر آب پاكيزه اي شده كه انسان درهرشبانه روز پنج بار خود رادرآن شستشو مي دهد ،اشاره به همين نكته است.درميان عبادات (اعتكاف)ويژگي خاصي دارد وازجهاتي شبيه به مراسم حج واحرام است كه انسان را به جهاني مملو از روحانيت ومعنويت سوق مي دهد.درمحيط يك مسجد جامع سه روز ماندن ،روزه گرفتن وبه عبادت پرداختن ودرخود سازي كوشيدن وبه غير خدا نينديشيدن ،تحول عظيمي در روح انسان پديد مي آورد كه صفا ونورانيت آن بي نظير است.

فلسفه اعتكاف:

اعتكاف يك برنامه مهم خود سازي است، كه انسان رادرمدت چند روز به طور كلي از مظاهر مادي دنيا جدا مي سازد ودريك عالم روحاني ومعنوي غرق مي كند.واورا به نگريستن مجددبه برنامه هاي اخلاقي وخود سازي وتوبه از گناه ومحاسبه ومراقبه وا مي دارد ودرمجموع يك تولد ثانوي محسوب مي شود وشايسته است مسلمانان ازآن بهره گيرند واين سنت اسلامي را زنده نگه دارند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:58:44 ق.ظ ]