مدرسه علمیه الزهرا(س) عسلویه
 
   



اشتغال بانوان
پدیده اشتغال از ابتدای زندگی اجتماعی بشر مورد توجه بوده است. اشتغال زنان همراه با مردان در مزارع و در خانه، امری عادی تلقی می شد؛ هر چند تفکیک نقش ها و وظایف، جزء اصلی اشتغال محسوب می گردید. یکی از مهم ترین معیارهایی که جهان غرب برای تعیین جایگاه زن در اجتماع پذیرفته، میزان مشارکت زنان در زندگی اقتصادی و اشتغال آنان است. از سوی دیگر، یکی از مهم ترین نقش های زن، نقشی است که در خانواده ایفا می کند. تردیدی نیست که خانواده یکی از ارکان جامعه و امور اساسی رشد و اعتلای انسان به شمار می رود. این نقش از منظر جهان غرب و غرب باوران بسیار کمرنگ و بی اهمیت بوده و در برخی موارد یکی از مشکلات فراروی زنان، قلمداد شده است. یکی از نویسندگان ایرانی با پیروی از دیدگاه غرب در خصوص اشتغال زنان می نویسد: «یکی از مشکلاتی که زنان در همه جوامع با آن درگیر هستند، مسئولیت پرورش فرزندان و اداره امور خانه می باشد. » برای بررسی اشتغال زنان ابتدا باید اصطلاح «کار» تعریف شود. کار فعالیتی است متشکل از اعمال قوه ی فکری یا دستی که در برابر فرد، حقوق، معاش یا حق الزحمه کار و کسب گرفته می شود. در محاورات روزانه این اصطلاح بیش تر به معنای محدود تر یعنی کارهای دستی یا به طور کلی کارگران دستی به کار می رود. به طور معمول فعالی تهای اقتصادی زنان در بخش های رسمی اشتغال نامیده می شود. منظور از بخش رسمی اقتصاد، صنعت، خدمات و ان بخش از کشاورزی است که دارای نیروی کار مزد بگیر باشد. در این بخش زنان از حمایت قانونی بیش تری برخوردارند.بخش غیر رسمی شامل کارهای گوناگون مثل کارهای خانگی، خانه داری، پرورش فرزند، فعالیت زنان روستایی در بخش کشاورزی معیشتی می شود.به طور معمول کار در بخش غیر رسمی اشتغال و کار محسوب نمی شود. اما حق این است که امروزه اندیشمندان و متفکران در صدد ارزش گذاشتن کار بدون دستمزد زنان در خانههستند و بسیاری از اقتصاد دانان معتقدند کار در منزل هر چند در آیینه آمار و ارقام قابل محاسبه باشد اما واقعا دارای ارزش اقتصادی است و باید مورد محاسبه قرار گیرد و ارزش های آن مشخص شود.
تاریخچه اشتغال زنان در ایران
ساختار جامعه ایران تا دوره¬ی قاجاریه ساختی سنتی – مذهبی بود و افراد پای بند آداب و رسوم و سنن ملّی شعائر مذهبی بودند و این دنباله ساختی بود که در دوره¬ی صفویه بوجود آمده بود. از نظر اقتصادی نیز اقتصاد کشاورزی بر جامعه حکمفرما بود. هر چند موقعیت اقتصادی اجتماعی زنان در سراسر ایران یکسان نبود و بر حسب وضع محل و عرف و عادت و سنن محلی متفاوت بود، به طور کلی می¬توان گفت زنان از منزلت و موقعیت پایینی برخوردار بودند و فعالیت آنان به فرزند آوردن و انجام کارهای خانگی و گاهی کشاورزی و نساجی محدود می¬شد و زنان در خارج از خانه مسئولیتی نداشتند. در دوره¬ی قاجاریه ارتباط وسیع¬تر ایران با تمدن صنعتی غرب باعث تغییر در ساختار اجتماعی– اقتصادی جامعه و در نتیجه دگرگونی در زندگی و موقعیت اجتماعی زنان پایتخت و شهرهای بزرگ گردید ولی در موقعیت اجتماعی زنان روستایی و زنان ایل نشین به دلیل دور ماندن آنها از ارزشهای غربی تغییرات عمده¬ای بوجود نیامد. صنعت و خدمات به تدریج جایگزین اقتصاد روستایی حاکم بر شهرها گردید و مشاغل جدید موجب رفتارهای تازه¬ای در روابط اقتصادی گردید. واحدهای اقتصادی جدیدی مانند کارخانه، شرکت و بانک بوجود آمد و سرمایه گذاری های داخلی و خارجی توسعه یافت.از وقایع جالب آن دوران در ارتباط با کار زنان و کودکان آن است که دولت ایران در سال 1904 به درخواست برخی علماء کار زنان و کودکان کمتر از 12 ساله را در تأسیسات فرهنگی (مسیحی) ممنوع اعلام کرد و چون شرکت قالیبافی زیگلر در سلطان آباد و به طور وسیعی، از کار زنان و کودکان استفاده می¬کرد از هاردینگ سفیر انگلیس درخواست معاضدت نمود. وی با سفیر روسیه تزاری وارد مذاکره شد تا بالاتفاق برای لغو این مقررات به دولت ایران فشار آوردند. لکن سفیر روسیه از انجام درخواست وی خودداری کرد. با این همه نظر به ضعف حکومت مرکزی، این مقررات نیز همچون بسیاری از قوانین و مقررات حکومتی به زودی به بوته¬ی فراموشی سپرده شد و کار زنان و کودکان ادامه یافت.ولی وسیله¬ای شد برای حکام تا در برابر دریافت پیشکش و هدایا از اجرای مقررات خودداری ورزند.ارتباط وسیع¬تر ایران با غرب در این دوران عمدتاً در زندگی زنان پایتخت و شهرهای بزرگ دگرگونی بوجود آورد ولی در تغییر زندگی زنان ایلات و روستاها نیز بدون تأثیر نبود. زیرا توسعه سرمایه داری اروپایی سبب شد تا ایران وارد بازار جهانی شود. ( )پیدایش تقاضاهای فراوان برای تولیدات کشاورزی و صنایع دستی، بویژه گلیم که توسط زنان این مناطق به صورت ابتدایی تهیه می¬شد، روش زندگی آنها را تا حدودی تحت تأثیر قرار داد؛ این زنان که مواد و کالاهای فوق الذکر را برای بازار تولید می¬کردند باعث درآمد بیشتر می¬شدند، بدون این که از دسترنج خود نفعی ببرند. اضافع شدن نقش آنها در تولید بر نقشهای مادر و همسر که همچنان ادامه داشت فشار بیشتری را نسبت به گذشته بر آنها وارد آورد. با این وصف مشارکت در تولید، قدرت آنها را در خانواده بیشتر کرد و میزان جدایی دنیای زنان را از مردان کاهش داد.( )یکی از بزرگترین وقایع ایران در قرن اخیر، انقلاب مشروطیت بود که قانون اساسی آن در 14 ذیقعده سال 1324 هجری قمری (1285 هجری شمسی و 1906 میلادی) به امضای مظفرالدین شاه رسید. این انقلاب تحول عظیمی در شؤون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران از جمله در وضع زنان این سرزمین بوجود آورد. اصل هشتم قانون اساسی اهالی مملکت ایران را در مقابل قانون دولتی متساوی الحقوق اعلام کرده بود. در خلال چهار سال بعد از تصویب قانون اساسی که هنوز سرنوشت آن نامعلوم به نظر می¬رسید، گروه¬های کوچکی از زنان که اساساً متعلق به خانواده¬های طبقه بالا و متوسط رو به بالا بودند، برای آگاه ساختن زنان هموطن خود و حمایت بیشتر از برقراری مشروطیت، چندین انجمن بوجود آوردند. ( )مهمترین آنها یکی «انجمن آزادی زنان» و دیگری «انجمن مخدرات وطن» بود که هر کدام حدود شصت زن عضو داشت. این زنان به این نتیجه رسیده بودند که بزرگترین مانع برای از بین بردن بی عدالتی که زنان از آن رنج می¬بردند جهالت آنهاست به علاوه تحصیلات، آنها را قادر خواهد ساخت تا برای جامعه مفید باشند بر اساس این فکر شروع به تأسیس مدرسه کردند مانند مدارس «ناموس»، «عفتیه» و«ترقی».البته تا موقع جنگ جهانی اول فقط تعداد اندکی مدرسه در تهران، شیراز و اصفهان برای دختران تأسیس شدند. انتشار روزنامه و مجلّه و نشریه ادواری توسط زنان آزادی خواه روش دیگری برای آگاهی دادن به زنان بود. بعضی از مهمترین آنها عبارت بود، از مجلّه دانش (1289 شمسی)، روزنامه شکوفه (1299 شمسی)، روزنامه و سپس مجلّه زبان زنان (1279 شمسی)، مجلّه جهان زنان (1299 شمسی)، نامه¬ی بانوان (1299 شمسی)، مجلّه¬ی عالم نسوان (1300 شمسی) و مجلّه¬ی نسوان وطن خواه (1302 شمسی) به علاوه برخی از زنان نویسنده با روزنامه¬های دیگری که از طرف مردان منتشر می¬شد، همکاری مطبوعاتی داشتند.بدین ترتیب علاوه برمشاغلی که زنان در قرن 19 عهده دار آن بودند، تأسیس انجمن¬ها و احزاب، انتشار روزنامه و مجله و دایر نمودن مدارس، فعالیتهای نوینی بودند که زنان در اوایل قرن بیستم بدان اشتغال ورزیدند، این فعالیتها در برخورد زنان با تمدن اروپایی در جامعه ما پیدا شده بود.

1-زنان در بازار کار ایران/ مهرانگیز کار/ تهران 1384 / چاپ سحاب/ انتشارات روشنگران و مطالعات زنان / صفحه 104
2- همان ص 108
3- همان ص 148
4- همان ص 144

واحدپژوهشی وفرهنگی.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1393-01-19] [ 11:23:00 ق.ظ ]




غرب زدگي همين است
غرب زدگي يعني اينکه ما به دلايل مختلف از جمله اشتغالات حرفه اي ،جمع آوري مال ، حسادت، چشم و هم چشمي و … تنهاي تنها زندگي کنيم .صراحتاً ميگويم يکي از دلايل عمده خودکشي در کشورهاي جهان اول همين تنهايي و فاصله اي است که بين مردم ايجاد شده است ؛به حدي که پدر و مادر نميدانند فرزندشان کجاست .در نروژ از يک آقا و خانم مسني پرسيدم فرزند نداريد ؟ به پوستر نصب شده روي ديوار که دختر خانمي را در کنار اسبي نشان ميداد اشاره کردند و گفتند :اين دختر ماست .گفتم : عجب ! ايشان کجا هستند ؟ گفتند : نميدانيم .با حيرت پرسيدم :چطور نميدانيد ؟چند سال است که نميدانيد ؟هر دو بدون هيچ تاثري گفتند : بيش از 20 سال .در ايران چنين مساله اي فاجعه است و آنچه در شهرهاي کشور ما ،آرام ارام مد مي شود (قطع ارتباط فاميلي) غرب زدگي است و به نظرم تهاجم فرهنگي ،فراموش کردن آداب و رسوم خودمان است .مطمئناً تا بيايم راه رفتن کبک را ياد بگيريم ،راه رفتن خودمان را فراموش مي کنيم .بايد دانست کاري را که يک چشم آبي انجام ميدهد ،بدرد ما نمي خورد .


واحدفرهنگی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1393-01-17] [ 11:44:00 ق.ظ ]




شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع و گریه و زاری بود. در همین حال مدتی گذشت، تا آنکه استاد خود را، بالای سرش دید، که با تعجب و حیرت؛ او را، نظاره می کند !
استاد پرسید : برای چه این همه ابراز ناراحتی و گریه و زاری می کنی؟ شاگرد گفت : برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم، و برخورداری از لطف خداوند!
استاد گفت : سوالی می پرسم ، پاسخ ده؟ شاگرد گفت : با کمال میل؛ استاد. استاد گفت : اگر مرغی را، پروش دهی ، هدف تو از پرورشِ آن چیست؟
شاگرد گفت: خوب معلوم است استاد؛ برای آنکه از گوشت و تخم مرغ آن بهره مند شوم . استاد گفت: اگر آن مرغ، برایت گریه و زاری کند، آیا از تصمیم خود، منصرف خواهی شد؟شاگردگفت: خوب راستش نه…!نمی توانم هدف دیگری از پرورش آن مرغ، برای خود، تصور کنم! استاد گفت: حال اگر این مرغ ، برایت تخم طلا دهد چه؟ آیا باز هم او را، خواهی کشت، تا از آن بهره مند گردی؟!
شاگرد گفت : نه هرگز استاد، مطمئنا آن تخمها، برایم مهمتر و با ارزش تر ، خواهند بود! استاد گفت :پس تو نیز؛ برای خداوند، چنین باش!
همیشه تلاش کن، تا با ارزش تر از جسم ، گوشت ، پوست و استخوانت؛ گردی. تلاش کن تا آنقدر برای انسانها، هستی و کائنات خداوند، مفید و با ارزش شوی
تا مقام و لیاقتِ توجه، لطف و رحمتِ او را، بدست آوری . خداوند از تو گریه و زاری نمی خواهد!
او، از تو حرکت، رشد، تعالی، و با ارزش شدن را می خواهد و می پذیرد، نه ابرازِ ناراحتی و گریه و زاری را…..!

واحدفرهنگی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:39:00 ق.ظ ]